ولی خودش با اون یکی بیرون بود!!

ساخت وبلاگ

دوست پسر دوستم: کجا بودی هرچی زنگ میزدم جواب نمیدادی؟!

خود دوستم: حموم بودم عشقم، گوشیم توو اتاق بود! (با نیشخند، روو به ما "هیس"ی میگوید) :|

● دارم به این فکر میکنم که مگه میشه؟! مگه میشه همزمان، چند نفر توو قلبت باشن؟! یعنی کمته "یکی" واست دیویست خان؟؟ بعد فهمیدم که آره. میشه... 

خاطرات خوابگاه...
ما را در سایت خاطرات خوابگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rafiename2016 بازدید : 61 تاريخ : شنبه 6 خرداد 1396 ساعت: 4:52