نه به روزِ جهانیِ بدونِ گوشی!

ساخت وبلاگ

خیلی دقیق بخواهم بگویم، درست بیست و سه ساعت و چهل دقیقه و شانزده ثانیه است که به طرزِ دهشناکی، نه اعصاب دارم و نه حوصله. کز کرده‌ام روی تَختَم و به گوشه‌ای از اتاق خیره مانده‌ام. هیچ صدایی برایم لذت‌بخش نیست و از دیدن هیچ جُنبنده ای خوشحال نمیشوم. به درخواستِ هیچ کدام از اعضای خانواده مبنی بر تکان دادن خودم هم، لبیک نمیگویم. از منظر روانشناسی، اینها همه، علائمِ فردِ در معرضِ مبتلا به افسردگی یا depression می‌باشد.

من، رفیعه، اعتراف میکنم از زمانیکه گوشیِ لعنتی ام دار فانی را وداع گفت و با رفتن ناگهانی و نابه‌هنگامش، این حقیر را تنها گذاشت، دچار افسردگی شده‌ام. این اعتراف در نگاه نخست، برای منی که تا پیش از این اتفاقِ ناگوار، گمان میکردم از هرگونه وابستگیِ روحی و روانی به گوشیِ مذکور، مبرا هستم، کمی دردناک است.

حالا فقط دارم به یک چیز فکر میکنم! اگر روز جهانیِ بدون گوشی در تقویممان ثبت می‌بود، چقدر من و همکارانم پولدار می‌شدیم!!!


+ برای بهبودیِ گوشیِ عزیزم دعا کنید...

خاطرات خوابگاه...
ما را در سایت خاطرات خوابگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rafiename2016 بازدید : 80 تاريخ : دوشنبه 24 مهر 1396 ساعت: 8:07