پاییز رسیده که مرا مبتلا کند!

ساخت وبلاگ

گاهی دل خوشی های زندگی آنقدر فوران میکند که نمیدانی بخاطر کدامشان خوشحال باشی. گاهی از زمین و زمان خبرهای خوب میبارد و این وسط "تو" هستی که شک میکنی به خواب و بیداری ات! گاهی قدم زدن با یک دوست، آنقدر شیرین است که دعا میکنی کاش زمان در آن لحظه متوقف می شد و ساعت ها، یا حتی روز ها، با او، به سمت مقصدی نامعلوم در حرکت بودی!


+ مراسم خواستگاری "الف" ، باردار شدن "ز" ، چاپ شدن داستانم در مجله ی چهرازی، دفاع ارشد رحیمه. کافی نیست؟!

++ بعد از یک ساعت و نیم تاخیر :|


خاطرات خوابگاه...
ما را در سایت خاطرات خوابگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rafiename2016 بازدید : 66 تاريخ : دوشنبه 24 مهر 1396 ساعت: 8:07