هَمدَمِ دَردَم و این دَرد کِشیدَن دارَد...

ساخت وبلاگ


هممون یه سری آرزو داریم که بر باد رفتن. خیلی وقت بوده دنبالشون بودیم. براش دویدیم. زحمت کشیدیم. عرق ریختیم. ولی انگار ما برای نرسیدن آفریده شدیم. برای حسرتِ اون آرزو رو داشتن.‌ اونقدر دامنه‌ی آرزو داشتنمون زیاد شده و اونقدر هی بهش نرسیدیم، که دیگه برامون روتین شده. درست مثل وقتی‌که میری مغازه و می‌بینی قیمتِ اون چیزی که دنبالش بودی، پنج برابر شده! درست مثل همون وقت، یه لبخند می‌زنی و دست خالی از مغازه میای بیرون. کاری هم از دستت ساخته نیست.
هممون یه آرزوهایی داشتیم که وقتی بهش رسیدیم، از خودمون ذوق نشون دادیم. تو ذهنمون، اون رو بزرگ و بزرگ کردیم. اما بعد از یه مدت، دلمون رو زده و دیگه بهش حتی نگاه هم نمی‌کنیم.
یعنی می‌خوام بگم آرزو داشتن قشنگه. دنیا رو زیبا می‌کنه. اما تو رو خدا وقتی بهش رسیدین، قدرش رو بدونین. نندازینش یه گوشه و ازش استفاده نکنین. نذارینش برای روز مبادا. همین لحظه، همین حالا، بهش نگاه کنین و خداروشکر کنین که این "شما" هستین که دارینش نه کس دیگه...


عنوان از: شهریار

خاطرات خوابگاه...
ما را در سایت خاطرات خوابگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rafiename2016 بازدید : 168 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 3:32